غزل کشتی دیدار
اشک من در انتظار کشتی دیدار توست
قایق امید من بشکسته ، در احصار توست
ماهی سرخ دلم در زیر گرداب ستم
دلشکسته ، بی رمق ، در زیر آن آوار توست
با صدای نا خدائی ، قامت لنگر شکست
سخره با زخم زبانش ، در پی آزار توست
چون توکل کرده ایی هرگز مترس از ساعقه
زیر طوفان خنده باید ، چون خداوندیار توست
صورت میرزا سفید شد در پی سیلی موج
قلب او زخمی و زخمش ، اندکی اصرار توست